سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پنهان کننده دانش، به درستی دانشش بی اعتماد است . [امام علی علیه السلام]

همه چیز در مورد بازی های pc

Powerd by: Parsiblog ® team.
Commandos Strike Force(یکشنبه 87 تیر 16 ساعت 12:41 عصر )

Commandos Strike Force

معمولا برای معرفی بهتر قسمت جدیدی از یک بازی چند شماره ای، لازم است تا گریزی به شماره های پیش از آن زده شود. اما برای معرفی شماره ی چهارم بازی Commandos یعنی Strike Force، این کار لزومی ندارد.Commandos Strike Force برخلاف شماره های پیشینش که سبک Tactical Strategic داشتند، یک بازی تقریبا اکشن اول شخص (FPS) است که گویی از شماره های پیشین، تنها نام Commandos را یدک می کشد. تغییر سبک یک بازی از استراتژیک به اکشن اول شخص، یعنی تحول و دگرگونی اکثر قسمت های آن. پس برای شناخت نسخه ی چهارم بازی Commandos نیازی به شناخت نسخه های پیشین نیست و باید آنها را از یاد برد. باید به این بازی به عنوان یک بازی مستقل نگاه کرد که البته در گوشه کنارهایی از آن میتوان نشانه هایی آشنا و کمرنگ از شماره های قبلی آن دید. نیروهای ضربتی Strike Forces این بار نیز در بحبوحه ی جنگ جهانی دوم قرار دارند.سال 1942. نیروهای دیکتاتورْ هیتلر، بخش های اعظمی از اروپا را نابود و تسخیر کرده اند. وظیفه ی نیروهای ضربت، جلوگیری از تخریب و تصرف قاره ی سبز است.مراحل بازی در سه منطقه ی اروپا یعنی فرانسه، نروژ و روسیه اتفاق می افتد.
سه شخصیت از هشت شخصیت ِ معرفی شده در سری های قبلی بازی Commandos در این شماره ی جدید ــ آن هم با شکل و شمایلی تازه و متفاوت ــ ، عضو نیروی ضربت هستند : Green Beret، Sniper و Spy. این سه شخصیت هر کدام توانایی ها و قابلیت های منحصر به فردی را دارا هستند.Green Beret در مبارزات فیزیکی و نزدیک و پر سر و صدا مهارت دارد. به عنوان مثال می تواند از اسلحه های سنگینی مانند ضد تانک ها استفاده کند.Sniper، در تیراندازی از دوردست و مبارزات مخفی کارانه ی نزدیک تبحر دارد. او میتواند با اسلحه ی تک تیراندازش دشمنان را از فاصله ی دور هدف گلوله قرار دهد و یا مخفیانه به پشت سربازهای نازی بخزد و آنها را با چاقو و بی سر و صدا بکُشد.Spy نیز یک وظیفه و مهارت اصلی دارد و آن چیزی نیست جز نفوذ. نفوذ به میان دشمنان به طور نامحسوس. او میتواند جاسوسانه و با پوشیدن یونیفورم های نازی ها به میان آنها نفوذ کند و اهدافش را به ثمر برساند.
CSF یک بازی اول شخص است که سعی دارد فاکتورهایی از چندین سبک دیگر را نیز در خود جای دهد.هم میخواهد اکشن باشد، هم مخفی کاری و هم استراتژیک. حتی این بازی از خیر زاویه ی سوم شخص نیز نمی گذرد. ضعف اصلی این بازی نیز دقیقا در همین جا قرار دارد. CSF ملقمه ایست بی قانون و ناموفق و اعصاب خورد کن از سبک های گفته شده. ادغام غیر حرفه ای سبک های مختلف، بزرگترین ضربه را به این بازی وارد آورده است. به فراخور این تنوع سبک ِ پریشان نیز، راه های مختلفی برای به پایان رساندن مراحل وجود دارد. این بازی پایان باز نیست بلکه چندین راه وجود دارند که به یک پایان می رسند. بعضی از مراحل را باید با شرکت یکی از این سه کماندو به پایان رساند و بعضی دیگر را دو یا سه نفره. در حالت چند نفره، تنها امکان هدایت یک نفر در آن واحد وجود دارد و امکان هدایت همزمان شخصیت ها ممکن نیست. در مراحل چند نفره، تعویض شخصیت ها در هر لحظه ی دلخواه و با دکمه ی TAB انجام میگیرد. اما قسمت تلخ مراحل چند نفره در اینجاست که اگر شخصیتی در حالت انتخاب قرار نداشته باشد، هیچ رفتاری از خودش نشان نمیدهد. یعنی در سر جایش مثل یک مجسمه خشک می شود و هیچ اثری از هوش مصنوعی و هدایت خودکار توسط کامپیوتر در او دیده نمیشود.در این حالت اگر سرباز دشمنی جلوی او قرار بگیرد میتواند به راحتی این مجسمه را بُکشد مگر اینکه به کاربر الهام شود که یکی از نیروهایش در خطر است تا به موقع دست به تعویض شخصیت ها بزند ! تنها راه حلی که در این میان به نظر می رسد، پنهان کردن مجسمه ها در مکان هایی ست که در تیررس سربازان دشمن نباشد !
مراحل تک نفره نیز به گونه ای طراحی شده اند تا با قابلیت های شخصیت موجود در آن مرحله سازگار باشند. اما در هر صورت آنقدر Gameplay این بازی ضعیف است که با کاربر سر ناسازگاری میگذارد ! بدترین قسمت Gameplay نیز هنگامیست که کاربر تصمیم میگیرد (و یا بهتر است) که مرحله را به صورت مخفی کارانه به پایان برساند.
ناخودآگاه، ذهن اکثر کاربران هنگام انجام یک بازی مخفی کارانه جدید، به سمت بازی های بزرگ و موفق این سبک منحرف می شود و آنها را در موقعیت مقایسه با آن بازی های بزرگ و موفق قرار می دهد. بسیارانی بر این باورند که بازی Splinter Cell یکی از بهترین های سبک مخفی کارانه و شاید بهترین آنها باشد. بزرگترین ویژگی که در سری بازی های SC وجود دارد و بازی CSF نیز فاقد آن است، تسلط بر موقعیت و جریان بازیست. در SC کاربر بدون استرس و آشفتگی همه چیز را تحت کنترل خود دارد. HUD بازی کاملا به درد بخور است.به وسیله ی آن کاربر میزان سر وصدایی که در بازی ایجاد میکند و یا میزانی که در روشنایی قرار دارد را به خوبی رویت میکند. حتی بدون HUD نیز میتواند بر بازی تسلط داشته باشد. اما بازی CSF اینگونه نیست. همه چیز اعم از HUD بی مصرف گرفته تا زاویه ی دید اول شخص، دست به دست هم میدهند تا کاربر هنگام بازی دچار آشفتگی و سر در گمی و در نهایت عدم تسلط بر موقعیت و صحنه ی بازی (که مهمترین عامل بازی های مخفی کارانه است) بشود.
HUD بازی یک قطب نمای بی مصرف را در بالای تصویر نشان می دهد که بدون استفاده از آن، و به وسیله ی راداری که در گوشه ی پایینی تصویر قرار دارد نیز، کاربر موفق به پیدا کردن راه خود خواهد شد. نکته ی جالبی که باید به آن اشاره کرد این است که در بازی SC، رادار و یا نقشه ای که مکان دشمنان را نمایش دهد وجود ندارد اما با این وجود، باز هم کاربر بر بازی مسلط است و این نکته می تواند گوشه ای از ارزش های یک بازی موفق مخفی کارانه را به رخ دیگران بکشد. طراحی سیستم تیر اندازی بازی در سطح قابل قبولی قرار دارد. اما بزرگترین مشکل آن آسانی اش است. مخصوصا وقتی که بازی در حالت آسان قرار داده شود، عمدتا با شلیک یک تیر و با هر اسلحه ای، دشمنان در هر فاصله ای که قرار داشته باشد کشته می شوند. شخصیت های بازی به سیستم Rag doll (عروسک پارچه ای. سیستمی که حرکات بدن شخصیت های بازی را طبیعی جلوه میدهد) مجهز هستند و حرکات آنها به خصوص هنگامی که تیری به قسمتی از بدنشان شلیک می شود، طبیعی و قابل قبول است. اما باید توجه داشت که سیستم Ragdoll سیستم تازه ای نیست و در خیلی از بازی های قدیمی دیگر نیز از آن استفاده شده است. در هر حال، فیزیک این بازی اصلا در حد بازی های سال 2006 نیست و در سطح بسیار پایینی قرار دارد.

هوش مصنوعی در CSF به طرز وحشتناکی ضعیف است. اگر حرکات بدن دشمنان مانند یک عروسک پارچه ای است، هوش مصنوعی آنها نیز تقریبا به اندازه ی یک عروسک است ! هوش مصنوعی آنجایی به اوج افتضاحش می رسد که بازی روند مخفیانه دارد. در این حالت کاربر می تواند در فاصله ی بسیار نزدیکی از دشمن شروع به دویدن کند، بالا و پایین بپرد و حتی می تواند در دو طرف دشمن یعنی چپ و راست او قرار گیرد بدون اینکه دشمن متوجه حضور او شود ! در حقیقت دشمنان بازی فقط توانایی دیدن روبرویشان را دارند !

***   ***   ***   *** ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***   ***
وقتی دشمن شما را رویت کند، فقط کمی خودش را جا به جا میکند و از همان جا شروع میکند به تیر اندازی و به خودش زحمت دنبال شما آمدن را نمی دهد. شما میتواند تا جایی که دلتان خواست با دشمن موش و گربه بازی کنید و یا از آن منطقه فرار کنید و مطمین باشید که در هر صورت برنده همیشه خود ِ شمایید ! اگر بازی CSF به روایت یک جنگ کهنه می پردازد، گرافیکش نیز کهنه است.گرافیک بازی تاریخ مصرف گذشته است. چیزیست در حدود گرافیک بازی های 3 سال پیش، با کمی بهینه سازی.شخصیت های بازی همه گی دارای کمترین جزیات و بافت ها هستند و به صورت ساده ای طراحی شده اند. طراحی محیط ها و اشیا موجود در آن ها، از طراحی شخصیت ها بهتر است. بافت هایی با جزیات معمولی که به لطف فضا سازی موفق، قابل تحمل هستند. طراحی شهرهای مخروبه در روسیه خوب است و جزیات زیادی در آنها قرار دارد.طراحی آب ها هم زیباست. بعضی افکت های محیطی مانند ذرات برف و باران و گرد و غبار معلق، به خوبی کار شده اند. نورپردازی و سایه ها در سطح بسیار پایینی قرار دارند. در مراحل و در گیری های وسیع، افت محسوس فریم ها مشاهده می شود و نرخ فریم های بازی ثابت نیست. به طور خلاصه گرافیک CSF قابل مقایسه با شماره ی اول بازی بزرگ و موفق Call Of Duty است
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: :::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: ::::
هرچه Gameplay و گرافیک این بازی ضعیف و نخ نما باشد، موسیقی و صداگذاری آن باشکوه و موفق است.موسیقی های این شماره از بازی نیز مانند شماره های پیشینش، درخشان و زیبا و گیرا هستند. موسیقی بازی با سازهای زنده و توسط یک ارکستر عظیم سمفونیک ضبط شده است.
این بازی تکنولوژی های به روز Creative X-fi و Creative EAX را نیز پشتیبانی می کند و صداگذاری این بازی در سطح بالایی قرار دارد.

CSF نسبت به دیگر بازی های سبک FPS بازی کوتاهی است مخصوصا اگر به صورت مخفی کارانه انجام نگیرد در مدت کوتاهی به پایان می رسد. این بازی حالت Multi Palyer را نیز پشتیبانی میکند که می توان از طریق LAN یا WAN به انجام بازی به صورت چند نفره پرداخت.Mod های Death matchو Sabotage برای انتخاب وجود دارند.این قسمت از بازی نیز تقریبا تقلیدیست از بازی Call Of Duty و دیگر بازی های آنلاین. CSF با ارفاق یک بازی متوسط است که البته تاریخ مصرفش گذشته. تکرار مکررات است. سوژه ی کهنه و دستمالی شده ی جنگ جهانی دوم این بار نیز با پرداختی ضعیف تکرار می شود. Gameplay اعصاب خرد کن ِ بازی، بزرگترین نقطه ی ضعف آن است. شاید بتوان به لطف گرافیک متوسط و موسیقی درخشانش، آن را تحمل کرد و بازی را دور نینداخت. شرکت سازنده ی بازی یعنی Pyro Studios ، یک تغییر سبک کاملا ناموفق را تجربه کرده است و یک بازی ناموفق دیگر را به کلکسیون ناشر ضعیف تر از خودش یعنی EIDOS اهدا کرده است. حتی اگر طرفدار دو آتشه ی سری بازی های Commandos هم باشید توصیه کردن این بازی مشکل است. در حقیقت این بازی به هیچ کاربری توصیه نمی شود. شعار تبلیغاتی یکی از شماره های پیشین این بازی این بود : Sometimes the hard things are the only ones worth doing. با ساخت شماره ی چهارم این بازی، این شعار نقض می شود زیرا استودیوی Pyro کار سختی را انجام داده که آن کار ارزش انجام نداشته است !


» generals
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کد تقلب
بازی ها
نظر بدید
نظر بدید
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 0  بازدید
بازدیدهای دیروز: 3  بازدید
مجموع بازدیدها: 29452  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «